نصب اپلیکیشن

صفحه رسمی مای درس

اطلاع از آخرین تغییرات، جوایز و مسابقات مای درس
دنبال کردن
2 سال قبل
0

خلاصه متن درس «شازده کوچولو»:

درس هفدهم

شازده کوچولو

  • نویسنده:  آنتوان دوسنت اگزوپری

توجه:

این خلاصه برای انشاء کاربرد دارد:

داستان از زبان یک خلبان آغاز می‌شود. او کودکیش را تعریف می‌کند که نقاشی می‌کشیده اما آدم‌بزرگ‌ها درک نمی‌کرده‌اند، پس از نقاشی دست کشیده و کار خلبانی را یاد گرفته است.

خلبان یکبار در صحرای افریقا بخاطر خرابی هواپیما می‌ماند و آنجا با یک آدم کوچولو که خودش را شاهزاده کوچک معرفی می‌کند آشنا می‌شود.

سپس شاهزاده کوچک یا همان شازده کوچولو داستان هایی را برای مرد خلبان روایت می‌کند که در سرکشی‌هایی که به سیاره های مختلف داشته چه دیده و با چه کسانی آشنا شده است.

او در سیاره ای با فردی آشنا می‌شود که ستاره ها را می‌شمارد و حریص مال اندوزی است اما مالکیت برای او و برای اموالش هیچ سود و فایده ای ندارد. سپس به سیاره زمین می‌آید.

در زمین با روباهی آشنا می‌شود. روباه به شاهزاده مفهوم «اهلی کردن یعنی ایجاد علاقه کردن» و «مسئول بودن در برابر کسی که در او ایجاد علاقه کرده ایم» را آموزش می‌دهد. شازده کوچولو می‌فهمد که گل اش در او ایجاد علاقه کرده و برایش منحصر بفرد شده اگر چه گل‌های بسیار زیادی شبیه او وجود دارند و می‌فهمد در برابر گلش مسئولیت دارد.

وقتی داستان های شازده کوچولو تمام می‌شود هشت روز گذشته و جیره ی آب خلبان تمام شده اما هنوز هواپیمایش را تعمیر نکرده. فردای آن روز خلبان هواپیمایش را تعمیر می‌کند و می‌خواهد برگردد. شاهزاده کوچک هم می‌خواهد به ستاره خود برگردد. هنگام خداحافظی شازده کوچولو به خلبان می‌گوید اگر گلی را دوست داشته باشی که در ستاره ای باشد هروقت شب‌ها به آسمان نگاه کنی ستاره ها مثل گل شکفته خواهند شد و خواهند درخشید. در واقع او اهمیت مفهوم عشق و وفاداری را به خلبان می‌گوید.

شش سال بعد خلبان با قلبی سرشار از محبت و عشق این روایت را که تا آن روز برای کسی تعریف نکرده می‌نویسد.


سایر مباحث این فصل